عاشق تنها
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
نمیدانم گنجشک ها که آنقدر شبیه همند
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
خسته از این دنیای تنهایی ، خسته از عشقهای تو خالی خدایا زندگی در زمین سخت است ، در میان عاشقانی که مفهوم عشق را نمی دانند ، در میان عشقهایی که زود به بن بست می رسند ، خدایا سخت است می خواهم زود تنهایی ام را بگیرم و تصویری از عشقم را قاب کنم تا دیگر اثری از من و عشقم نباشد خدایا می خواهم امشب غریبانه تا صبح ناله کنم تا شاید دست مهربانی مرا ببرد از این کویر غم ... خدایا کم طاقت نیستم اما این روزها عجیب دلم گرفته است نمی دانم شاید هنوز هم در انتظارم ... خدایا خسته ام می خواهم امشب آخرین نظاره گر کلبه ی تنهایی ام باشم و از صبح این شب همیشه با تو باشم
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
دردلم آرزوی آمدنت می میرد
رفته ای اینک، اما آیا
باز برمیگردی؟
چه تمنای محالی دارم
خنده ام می گیرد
چطور همدیگر را میشناسند
و نمیدانم
چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمیشناسی!
هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین استچند سالی است که من می گریم
در پی تسکینمولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم
از ” نبودنـــــت ” دلـــگیر نیستم…
از اینکه روزگاری
“همه ی دنیایم بـــــــودی”
دلگـیــــــــرم
شب فرا رسید و دوباره ، من و هزار فرسخ تنهایی ... و یک آسمان پر از ستاره
های منتظر .. و ماهی که قرص کامل است محبتش ... من و ستارگانی که
خرمن زده اند در همجواری غمهایم .. من و ماه ... وماهی ای که درون حوض
چشمانم میرقصد به سیره ی ماهیان جدا مانده از دریا ...
باز هم شب و سیاهی وتاریکی وسکوتی که زیباست و دلنشین .. سکوتی مملو
از فریاد های آرام و بیصدا ... وصدای عبور پیاده ای از کوچه ی تنهایی مان .. و
ریزش برگی و خرد شدن شاخه ای
و
بادی که میوزد ومیوزد ومی وزد ...
و
چشمانی که میبارد ومیبارد و میبارد.....
خدایا
در دنیای من ؛
دویدن سهم کسانیست که نمی رسند...
و رسیدن سهم کسانیست که نمی دوند...
دیگر پایی برایم نمانده از بس دویدم ونرسیدم
Power By:
LoxBlog.Com |